ادبيات تركي را چه شده اسات ؟
تصوير : تنديس ستارخان سردار ملي ايران در پارك مشروطه - تبريز
با سلام خدمت هموطنان گرامي
اخیرا یکی از دوستان نشریه ای برایم آورد که بنا به ادعای ناشرینش به زبان ترکی مادری آذربایجاني هاي ايران بود . البته اجازه انتشار از وزارت ارشاد اسلامی هم داشت . این دوست میگفت من ترک آذری زبان هستم . در تبریز متولد و تحصیلاتم را نیز در همین شهر تاسطح لیسانس به پایان برده ام ولی قادر به خواندن و درک اکثرمطالب های این مجله نیستم . مروری بر این نشریه ترکی چاپ ....ایران انداختم . براستی ادبا و نویسندگان شهر باکو در جمهوری آذربایجان منتزع از شوروی سابق نیز، به این غلیظی وبا بکار گیری واژه های روسی قادربه نوشتن چنین متن باصطلاح ترکی ایرانی نیستند . ما کجا میرویم ؟ بر سر ادبیاتمان با انگیزه های سیاسی چه میخواهیم بیاوریم؟
آیا وقت آن نرسیده است که دستگاه های فرهنگی کشور و بخصوص وزارت ارشاد اسلامی فکری در این زمینه بکند ؟ تا کی ادبیات ترکی ترک زبانان ایران زمین باید دستمایه ای برای یک عده بی وطن و مزدوراجانب و تجزیه طلب در جهت امیال پلیدشان باشد ؟ زبان ترکی ایرانی با آنچه که در جمهوری آذربایجان گفته و نوشته مي شود فرق دارد .
خیانت سلاطین قاجار و زور گویی های دولت روسیه در قرن نوزدهم منجر به جدائی قسمتهایی از خاک ایران و الحاق آنها به خاک روسیه گردید . بعد از انتزاع قسمت هاي شمالي ارس از ايران ودر گذر زمان ، تغییردرلهجۀ محاوره اي و قواعد زبان ترکی ، بین ترک زبانان ایران ومناطق اران و آبشوران و مينجوان و نخجوان كه به روسيه ويا همان شوروی سابق الحاق شده بودند بوجود آمد . وآن مناطق بنا به اقتضاي سياسي زمان و با اصرار مؤسسين حزب مساوات باكو نام آذربايجان بخود گرفتند ، و بين زبان تركي دو منطقۀ جدا شده تفاوت هاي اساسي پديد آمد. که در حال حاضر این تغییرات بیشتر از پیش بچشم می آیند و صحبت هاي مردم منطقة قفقاز قابل فهم برای ترک زبانان ایرانی نیستند . جادارد که دستگاه های فرهنگی کشور با ايجاد امكانات و صدور مجوز تدقیق و تدوین گرامر نوشتاری مطابق با تلفظ میانگین ترک زبانان ایرانی ، زبان ترکی ایران را ، آکادمیک و قابل تدریس و آموزش در کشور نمایند و سپس در اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی ایران زبان ترکی آذری ایران ، در مدارس بعنوان زبان بيش از سي ميليون نفر ايراني ، آموزش داده شود .من بزودي ترجمه تركي قانون اساسي ايران را كه بزبان محاوره اي ايرانيان ترك زبان بوده و با مشقات فراوان توانسته ام توفيق نوشتنش را بدست آورم ، به پايان خواهم رساند تا تقديمهموطنان آذري و ترك زبان خودم بكنم . و در اين راستا چند تن از دوستان و همكارانم اظهار تمايل كرده اند كه اين ترجمه را در وبلاگ ها و سايتهاي خود به معرض ديد عموم بگذارند . و انشاالله براي اينكه همگان به چنين متن تركي منطبق با زبان تركي ايران دسترسي پيدا كنند ، قول داده ام كه هر وبلاگي تمايل به نمايش آن داشته باشد از تقديمش دريغ نكنم . باشد كه ادبيات تركي ايران با اهتمام و درك مسئوليت مسئولین وزارت ارشاد اسلامی و وزارت آموزش و پرورش و ساير دستگاه هاي فعال در امور فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به سرانجامي خوش برسد و از دست آويز شدن سياسي تجزيه طلبان و پان تركيست هاي نژاد پرست نجات پيدا كند .
با سلام خدمت هموطنان گرامي
اخیرا یکی از دوستان نشریه ای برایم آورد که بنا به ادعای ناشرینش به زبان ترکی مادری آذربایجاني هاي ايران بود . البته اجازه انتشار از وزارت ارشاد اسلامی هم داشت . این دوست میگفت من ترک آذری زبان هستم . در تبریز متولد و تحصیلاتم را نیز در همین شهر تاسطح لیسانس به پایان برده ام ولی قادر به خواندن و درک اکثرمطالب های این مجله نیستم . مروری بر این نشریه ترکی چاپ ....ایران انداختم . براستی ادبا و نویسندگان شهر باکو در جمهوری آذربایجان منتزع از شوروی سابق نیز، به این غلیظی وبا بکار گیری واژه های روسی قادربه نوشتن چنین متن باصطلاح ترکی ایرانی نیستند . ما کجا میرویم ؟ بر سر ادبیاتمان با انگیزه های سیاسی چه میخواهیم بیاوریم؟
آیا وقت آن نرسیده است که دستگاه های فرهنگی کشور و بخصوص وزارت ارشاد اسلامی فکری در این زمینه بکند ؟ تا کی ادبیات ترکی ترک زبانان ایران زمین باید دستمایه ای برای یک عده بی وطن و مزدوراجانب و تجزیه طلب در جهت امیال پلیدشان باشد ؟ زبان ترکی ایرانی با آنچه که در جمهوری آذربایجان گفته و نوشته مي شود فرق دارد .
خیانت سلاطین قاجار و زور گویی های دولت روسیه در قرن نوزدهم منجر به جدائی قسمتهایی از خاک ایران و الحاق آنها به خاک روسیه گردید . بعد از انتزاع قسمت هاي شمالي ارس از ايران ودر گذر زمان ، تغییردرلهجۀ محاوره اي و قواعد زبان ترکی ، بین ترک زبانان ایران ومناطق اران و آبشوران و مينجوان و نخجوان كه به روسيه ويا همان شوروی سابق الحاق شده بودند بوجود آمد . وآن مناطق بنا به اقتضاي سياسي زمان و با اصرار مؤسسين حزب مساوات باكو نام آذربايجان بخود گرفتند ، و بين زبان تركي دو منطقۀ جدا شده تفاوت هاي اساسي پديد آمد. که در حال حاضر این تغییرات بیشتر از پیش بچشم می آیند و صحبت هاي مردم منطقة قفقاز قابل فهم برای ترک زبانان ایرانی نیستند . جادارد که دستگاه های فرهنگی کشور با ايجاد امكانات و صدور مجوز تدقیق و تدوین گرامر نوشتاری مطابق با تلفظ میانگین ترک زبانان ایرانی ، زبان ترکی ایران را ، آکادمیک و قابل تدریس و آموزش در کشور نمایند و سپس در اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی ایران زبان ترکی آذری ایران ، در مدارس بعنوان زبان بيش از سي ميليون نفر ايراني ، آموزش داده شود .من بزودي ترجمه تركي قانون اساسي ايران را كه بزبان محاوره اي ايرانيان ترك زبان بوده و با مشقات فراوان توانسته ام توفيق نوشتنش را بدست آورم ، به پايان خواهم رساند تا تقديمهموطنان آذري و ترك زبان خودم بكنم . و در اين راستا چند تن از دوستان و همكارانم اظهار تمايل كرده اند كه اين ترجمه را در وبلاگ ها و سايتهاي خود به معرض ديد عموم بگذارند . و انشاالله براي اينكه همگان به چنين متن تركي منطبق با زبان تركي ايران دسترسي پيدا كنند ، قول داده ام كه هر وبلاگي تمايل به نمايش آن داشته باشد از تقديمش دريغ نكنم . باشد كه ادبيات تركي ايران با اهتمام و درك مسئوليت مسئولین وزارت ارشاد اسلامی و وزارت آموزش و پرورش و ساير دستگاه هاي فعال در امور فرهنگي جمهوري اسلامي ايران به سرانجامي خوش برسد و از دست آويز شدن سياسي تجزيه طلبان و پان تركيست هاي نژاد پرست نجات پيدا كند .
نظرات